پایگاه خبری حیات - شهین مردانی؛ نظام مالی بینالملل در آستانه یکی از مهمترین دگرگونیهای تاریخ معاصر قرار دارد؛ دگرگونیای که نه حاصل یک تصمیم فوری در اتاقهای بسته قدرت، بلکه نتیجه انباشت نارضایتی کشورهای مختلف از سلطه مطلق دلار و ابزارهای سیاسی و تحریمی وابسته به آن است. نزدیک به ۸۰ سال، دلار به پشتوانه ساختار اقتصادی، رسانهای و نظامی آمریکا، تعیینکننده مسیر اقتصاد جهانی بود؛ اما امروز نشانهها از تغییر جریان قدرت اقتصادی حکایت دارد. روندی که با سرعت کم اما با قطعیت در حال رخ دادن است.
افزایش تمایل کشورها به تجارت غیردلاری، امضای توافقات پولی دوجانبه، توسعه زیرساختهای پرداخت مستقل از سوئیفت و خرید گسترده طلا توسط بانکهای مرکزی، همگی نشانههایی واضح از عبور تدریجی جهان از دوران «وابستگی اجباری به دلار» است. این تغییر تنها محدود به کشورهای تحت تحریم یا در تقابل سیاسی با واشنگتن نیست؛ بلکه برخی از نزدیکترین شرکای آمریکا نیز در تلاشاند تا سهم دلار را در ذخایر خود کاهش دهند. دلیل این تصمیم روشن است: اقتصاد ملی کشورها دیگر نمیخواهد گروگان تصمیمات سیاسی و نظامی کاخ سفید باشد.
از نگاه اقتصادی نیز روند دلارزدایی صرفاً اقدامی سیاسی نیست؛ بلکه برگرفته از تجربههای تلخ بحرانهای مالی جهانی، تورم ساختاری اقتصاد آمریکا، بدهی بیسابقه دولت فدرال و چاپ گسترده پول بدون پشتوانه است. کشورها دریافتهاند که اتکا به یک ارز واحد، آن هم ارزی که دولت صادرکنندهاش از آن به عنوان ابزاری برای اعمال فشار، تحریم و مصادره داراییهای ملتها استفاده میکند، ریسک بلندمدت و تهدیدی برای امنیت اقتصادی به شمار میرود.
در این میان، آسیا و آفریقا پیشرو این مسیر شدهاند؛ توافقات مستقیم یوانی میان چین با شرکای تجاری، همکاریهای نوین اقتصادی بریکس، افزایش معاملات نفتی غیردلاری و توسعه سیستمهای بانکی منطقهای، عملاً ساختار تکقطبی دلار را به چالش کشیده است. همزمان، رشد بیسابقه خرید طلا توسط بانکهای مرکزی به عنوان دارایی بیطرف و غیرقابل تحریم نشان میدهد کشورها در حال خروج آرام اما هدفمند از وابستگی به دلار هستند.
بنابراین، آنچه امروز پیش روی ماست، نه سقوط ناگهانی دلار، بلکه پایان دوران «قدرت انحصاری» آن و ورود به عصر اقتصاد جهانی پسادلار است؛ عصری که در آن رقابت میان ارزهای ملی، پیمانهای پولی منطقهای، داراییهای امن و فناوریهای پرداخت نقش تعیینکنندهتری در نظم اقتصادی آینده جهان خواهند داشت.
کاهش سهم دلار در ذخایر جهانی و ثبت پایینترین سطح سه دههای
براساس دادههای رسمی صندوق بینالمللی پول (IMF) در بخش «ترکیب ذخایر ارزی رسمی COFER»، سهم دلار آمریکا در ذخایر جهانی بانکهای مرکزی در سهماهه دوم سال ۲۰۲۵ به ۵۶.۳۲ درصد کاهش یافته؛ سطحی که بنا بر گزارش مشترک تحلیلی IMF با عنوان «دلار و ذخایر جهانی» در اکتبر ۲۰۲۵ پایینترین حد طی حدود سی سال گذشته ارزیابی شده است. صندوق بینالمللی پول تأکید دارد که سهم دلار از ابتدای ۲۰۲۵ تا تابستان همان سال حدود یک واحد درصد کاهش یافته و در مقایسه با پایان ۲۰۲۴ نیز روند نزولی ملایمی را پشت سر گذاشته است.
با این حال، همان گزارش رسمی IMF در توضیح این روند تصریح میکند که کاهش سهم دلار لزوماً به معنای خروج دلار از ذخایر کشورها نیست و بخشی از این افت، نتیجه نوسانات نرخ ارز است؛ به این معنا که تقویت ارزهایی مانند یورو و فرانک سوئیس در برابر دلار، موجب شده ارزش دلاری ذخایر غیردلاری افزایش یافته و سهم دلار به صورت ظاهری کاهش یابد. بنا بر یافتههای همان تحلیل، اگر نرخ ارز ثابت فرض شود، سهم دلار اندکی بیش از عدد ثبتشده فعلی محاسبه میشود.
در کنار گزارش رسمی IMF، تحلیل سالانه «انجمن رسمی موسسات مالی و پولی جهان» (OMFIF) که در تابستان ۲۰۲۵ منتشر شده، تصویر دقیقتری از تصمیمگیری بانکهای مرکزی ارائه میدهد. OMFIF در نظرسنجی خود از دهها بانک مرکزی با ذخایر جمعی چند تریلیون دلاری اعلام کرده که گرایش به تنوع ارزی و افزایش سهم طلا، به یک سیاست بلندمدت و نه واکنش موقتی بازار تبدیل شده است. این گزارش تأکید دارد انگیزه اصلی این تصمیمها، نگرانی از «ریسک سیاسی مبتنی بر وابستگی مالی» و استفاده آمریکا از دلار بهعنوان اهرم تحریمیست؛ موضوعی که در سالهای اخیر دامنه بینالمللی گستردهتری یافته است.
خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی که تیرماه ۲۰۲۵ بر مبنای دادههای IMF منتشر کرد، ضمن اشاره به کاهش سهم دلاری ذخایر، رشد سهم یورو و فرانک را «نشانهای از تغییر آهسته اما مستمر در ساختار دارایی بانکهای مرکزی» توصیف کرده بود. همین رویکرد در بازتاب رسانهای منطقهای نیز دیده شد؛ جایی که رسانههای اقتصادی در خاورمیانه، از جمله گزارشهای تحلیلی بهنقل از IMF، کاهش سهم دلار را «از نشانههای تغییر معماری مالی جهان» تعبیر کردند.
مجموعه این گزارشها نشان میدهد روند فعلی نه برآمده از یک شوک ناگهانی یا فشار کوتاهمدت، بلکه نتیجه مجموعهای از محاسبات مالی، نگرانی از تحریمپذیری، مدیریت ریسک ارزی و تلاش برای استقلال اقتصادی است. کاهش تدریجی سهم دلار، حتی اگر با فروش گسترده همراه نشده باشد، نشانهای از تغییر زاویه نگاه جهان به هژمونی مالی آمریکاست؛ تغییری که ساختار ذخایر جهانی را وارد مرحلهای جدید کرده؛ مرحلهای که دلار همچنان اهمیت دارد، اما دیگر تنها نیست.

افزایش گرایش بانکهای مرکزی به یورو، یوان و طلا / نشانه گذار جهان به نظام چند ارزی
نتایج گزارش سالانه انجمن رسمی مؤسسات مالی و پولی جهان (OMFIF) که در تابستان ۲۰۲۵ منتشر شد، تصویری متفاوت از آینده ذخایر ارزی جهان ارائه میکند؛ تصویری که در آن دلار، اگرچه همچنان مهمترین ارز ذخیرهای است، اما بیرقیب و بیچالش باقی نمانده است. این گزارش بر پایه نظرسنجی از حدود ۷۵ بانک مرکزی و صندوق ثروت ملی با مجموع ذخایر نزدیک به پنج تریلیون دلار تهیه شده و نشان میدهد:
- یکسوم مدیران ذخایر (حدود ۳۳ درصد) اعلام کردهاند ظرف ۱۲ تا ۲۴ ماه آینده سهم طلا را افزایش میدهند؛ بالاترین میزان ثبت شده از سال ۲۰۱۹ تاکنون.
- حدود ۱۶ درصد برنامه افزایش سهم یورو را در دستور کار دارند.
- ۳۰ درصد از بانکهای مرکزی نیز به سمت افزایش یوان چین حرکت خواهند کرد؛ رقمی که طبق گزارش OMFIF دو برابر میانگین یک دهه پیش است.
این یافتهها با تحلیل دیگری از سوی OMFIF در سال ۲۰۲۵ همسو است که تأکید میکند «گرایش به طلا و یوان، نه واکنشی هیجانی به بازار، بلکه بخشی از یک تغییر راهبردی و بلندمدت است». در بخش تحلیلی این گزارش، سه عامل اصلی این تغییر شناسایی شده است: افزایش بدهی دولت فدرال آمریکا، استفاده از دلار به عنوان اهرم سیاسی ـ تحریمی، و کاهش اطمینان به سیاستگذاری اقتصادی واشنگتن.
این رویکرد تنها در نظرسنجیها ثبت نشده؛ بازار نیز آن را تأیید میکند. طبق گزارش شورای جهانی طلا (World Gold Council) در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵، بانکهای مرکزی جهان بیش از هزار تن طلا در سال خریداری کردهاند؛ رقمی که تقریباً دو برابر متوسط خرید سالانه در دهه ۲۰۱۰ بوده و باعث شده ذخایر طلا به بالاترین سطح خود از دهههای پس از جنگ جهانی دوم برسد. در همان گزارش تأکید شده است که بیش از ۷۰ درصد کل خرید طلا مربوط به کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور است؛ کشورهایی که بیشتر در معرض تحریم و نوسانات دلاری قرار دارند.
تحلیلگران اقتصادی در رویترز و بیزنساینسایدر نیز در گزارشهای منتشره در نیمه ۲۰۲۵ بر این نکته تأکید کردهاند که افزایش سهم یورو و یوان، نشانه «گذار تدریجی به معماری چند ارزی» است؛ بهویژه پس از آنکه چین سیستم پرداخت بینبانکی CIPS را توسعه داد و اروپا مسیرهای مالی مستقل از سوئیفت را آزمود.
تصویر کلی روشن است؛ دنیای ذخایر ارزی، دیگر به یک قطب تکیه ندارد. افزایش وزن یورو، طلا و یوان هرچند تدریجی در حال تبدیل شدن به بخشی از یک بازنگری بلندمدت در سیاست ذخایر خارجی است. رفتاری که اگر با همین روند ادامه یابد، نهتنها سهم دلار را در مرکز ثقل مالی جهان بازتعریف میکند، بلکه میتواند به شکلگیری یک نظام جهانی چند ارزی و چند قطبی در دهه آینده منجر شود؛ نظامی که در آن دلار همچنان مهم خواهد بود، اما مانند گذشته تنها صحنهگردان اصلی نخواهد بود.

پیامدهای کاهش سلطه دلار / تهدید آرام اما جدی برای قدرت مالی آمریکا
کاهش سهم دلار در ذخایر جهانی دیگر فقط یک عدد روی کاغذ نیست؛ این روند آرام میتواند قدرت مالی و ابزار تحریمی آمریکا را به چالش بکشد. بر اساس دادههای IMF و گزارش COFER در سال ۲۰۲۵، سهم دلار از ذخایر رسمی بانکهای مرکزی جهان به پایینترین حد سه دهه گذشته رسیده است. این بدان معناست که تقاضا برای دلار و داراییهای دلاری، مانند اوراق خزانه آمریکا، کاهش یافته و دولت برای تأمین مالی خود باید هزینه بیشتری بپردازد.
این تغییر نه تنها به مسائل مالی محدود میشود، بلکه بر ابزارهای تحریمی آمریکا هم اثرگذار است. همانطور که وزارت خزانهداری آمریکا در گزارش سالانه ۲۰۲۳ تأکید کرده، تحریمهای دلاری زمانی مؤثرند که دلار بدون جایگزین باشد. اکنون با افزایش سهم یورو، یوان و طلا در ذخایر جهانی (بر اساس گزارش OMFIF تابستان ۲۰۲۵) و کاهش وابستگی کشورها به دلار، قدرت تحریم آمریکا تا حدی کاهش یافته است. به گفته تحلیلگران، استفاده بیش از حد آمریکا از تحریمها، انگیزه کشورها برای پیدا کردن مسیرهای جایگزین را بیشتر کرده است.
علاوه بر این، جهان آرام آرام به سوی نظام چندارزی حرکت میکند. گزارش بانک تسویه بینالمللی (BIS، ۲۰۲۵) نشان میدهد که کشورها به دنبال ترکیبی از ارزها هستند تا ریسک وابستگی به یک ارز خاص کاهش یابد و ثبات مالی بیشتری داشته باشند. گزارشهای OMFIF و شورای جهانی طلا (World Gold Council ۲۰۲۴–۲۰۲۵) نیز نشان میدهد بانکهای مرکزی بیش از هزار تن طلا در سال خریداری کردهاند و سهم ارزهای غیر دلاری مانند یورو و یوان در ذخایر رو به افزایش است. این آمار نشان میدهد روند کاهش سلطه دلار نه کوتاهمدت، بلکه بخشی از بازنگری بلندمدت در سیاست ذخایر جهانی است.
با این حال، دلار هنوز بخش مهمی از ذخایر جهانی را تشکیل میدهد و نقدشوندگی بازار دلاری و عمق بازار بدهی آمریکا همچنان بالاست. بنابراین کاهش نفوذ دلار به معنای فروپاشی فوری نیست؛ بلکه جهان در حال حرکت به سمت تعادل مالی جدید و چندارزی است؛ تعادلی که در آن دلار هنوز نقش مهمی دارد، اما دیگر تنها قطب نظام مالی جهانی نیست و کشورها با تنوع ذخایر، امنیت و استقلال مالی بیشتری پیدا میکنند.
![]()
دلار در حال از دست دادن تاج بیرقیب خود
کاهش سهم دلار در ذخایر جهانی به ۵۶.۳۲ درصد در سال ۲۰۲۵، نقطهای است که تحلیلگران آن را زنگ خطری برای امپراتوری مالی آمریکا میدانند. با این حال، کاهش سهم دلاری به تنهایی به معنای فروش گسترده دلار توسط بانکهای مرکزی نیست. بخش قابل توجهی از این افت، ناشی از نوسانات نرخ ارز است؛ وقتی یورو یا دیگر ارزهای بزرگ در برابر دلار قدرتمند میشوند، ارزش دلاری ذخایر غیردلاری افزایش یافته و سهم دلار ظاهری کاهش مییابد. صندوق بینالمللی پول (IMF) خود بارها بر این نکته تأکید کرده و هشدار داده که آمارهای درصدی به تنهایی نمیتوانند تصویر کامل را نشان دهند.
بانکهای مرکزی جهان دلارزدایی میکنند
گزارشهای OMFIF تابستان ۲۰۲۵ نشان میدهد روند تغییر ساختار ذخایر ارزی، تنها یک واکنش کوتاهمدت به بازار نیست. بانکهای مرکزی جهان، از اروپا تا آسیا و آفریقا، با تصمیم استراتژیک بلندمدت به سمت تنوع ارزی و افزایش سهم طلا حرکت میکنند. هدف از این تغییر، کاهش ریسک سیاسی و اقتصادی مرتبط با دلار و وابستگی به سیاستهای آمریکا است. کارشناسان OMFIF هشدار دادهاند که ادامه این روند میتواند به مرور هژمونی دلار را تضعیف کرده و آمریکا را در موقعیت اقتصادی دشوارتری قرار دهد.

روند جهانی و غیرقابل توقف
این تغییر نه محدود به یک کشور است و نه نتیجه شرایط موقت بازار؛ اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین همگی در حال بازنگری در ترکیب ذخایر ارزی خود هستند. افزایش سهم یورو، یوان چین و طلا در ذخایر بانکهای مرکزی، نشان میدهد که جهان آرام آرام از دلار بهعنوان تنها مرجع مالی فاصله میگیرد. کارشناسان BIS و IMF تأکید کردهاند که این روند، یک جهش بلندمدت و ساختاری است که میتواند نفوذ مالی آمریکا را در آینده کاهش دهد.
دلار هنوز نفس میکشد، اما تحت فشار است
با وجود کاهش نسبی، دلار هنوز بخش بزرگی از ذخایر جهانی را تشکیل میدهد و بازار بدهی آمریکا و نقدشوندگی دلار همچنان آن را به یک محور اصلی تبدیل کرده است. اما این حقیقت که بسیاری از کشورها و بانکهای مرکزی در حال دور شدن از دلار هستند، نشان میدهد که مسیر امپراتوری سبز، دیگر هموار نیست. فروپاشی آن ناگهانی نخواهد بود، اما کاهش تدریجی قدرت مالی و سیاسی آمریکا در افق میانمدت تقریبا قطعی به نظر میرسد.
پایان سلطه مطلق دلار؟ چشمانداز جهان پسادلار
روندهای اخیر نشان میدهد جهان در حال بازتعریف نظام مالی بینالمللی است. کاهش سهم دلار در ذخایر جهانی به پایینترین سطح سه دهه گذشته، گرایش بانکهای مرکزی به یورو، یوان و طلا، و تصمیمات استراتژیک کشورها برای تنوعبخشی ارزی، همگی نشانههای یک گذار تدریجی به نظام چندارزی هستند. این تحولات نه یک شوک ناگهانی بلکه فرایندی بلندمدت و پیوسته است که میتواند قدرت اقتصادی و ابزارهای تحریمی آمریکا را محدود کند و نقش دلار را از موقعیت مطلق گذشته به یکی از چند قطب اصلی نظام مالی جهان تغییر دهد.
در نهایت، پیام اصلی این روندها روشن است: دنیای مالی دیگر تکقطبی نیست، و کشورهایی که به تنوع ارزی و سرمایههای امن روی آوردهاند، در دهههای آینده برنده خواهند بود. سلطه دلار همچنان مهم است، اما دیگر مطلق و بیچونوچرا نیست؛ جهان در حال ورود به عصر پسادلار است، عصری که در آن تعادل، تنوع و استقلال مالی، معیار قدرت خواهد بود.
انتهای پیام/
نظر شما